دسته‌بندی سایر - یادداشتهای یک دبیـــر ریاضی

داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست , عشق , محبت و چهار حرفیه...
اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد ...
تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی ...
اینجا نوشته چهار حرفی , ولی تو که حرف نداری
سلامتی همه ((پدران ایرانی))

عارف درایش 10 خرداد 1391 ساعت 07:56 ب.ظ

0 نظر

تبلیغ زیبا از کمربند ایمنی

شاید قدیمی باشه ولی

پیشنهاد میکنم دانلود کنین

عارف درایش 6 خرداد 1391 ساعت 07:50 ب.ظ

0 نظر

ویدئوی زیبای طبیعت با اعداد

برای دریافت این ویدئوی زیبا روی تصویر زیر کلیک کنید.

عارف درایش 9 فروردین 1391 ساعت 08:53 ب.ظ

0 نظر

درسی که وحید به من داد

سخت آشفته و غمگین بودم…

به خودم می گفتم:

بچه ها تنبل و بد اخلاقند

دست کم میگیرند

درس ومشق خود را…

باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم

و نخندم اصلا

تا بترسند از من

و حسابی ببرند…

خط کشی آوردم،

درهوا چرخاندم...

ادامه مطلب ...

عارف درایش 20 بهمن 1390 ساعت 06:30 ب.ظ

9 نظر

راهنمای تدریس ریاضی اول دبستان(بررسی صفحه به صفحه)

راهنمای تدریس صفحه به صفحه ریاضی اول دبستان

اینم به خاطر آقا انس گل

دریافت فایل

عارف درایش 24 شهریور 1390 ساعت 11:22 ق.ظ

2 نظر

انتظار دانش آموز از یک معلم ریاضی

برای دیدن تصویر کلیک کنید.

شما به عنوان یک دانش آموزچه انتظاری دارین؟

عارف درایش 18 شهریور 1390 ساعت 08:17 ب.ظ

4 نظر

سرگرمی من و آقا دانش

یه چند روزیه با آقا دانش افتادیم تو خط بازی blox forever

یادش بخیر چند سال قبل که تازه اومده بود

من و آقای دریا(دبیر ریاضی) رو یه هفته سرگرم کرد.

تازه خودت هم میتونی مرحله طراحی کنی.

دریافت بازی Blox Forever Deluxe

عارف درایش 29 مرداد 1390 ساعت 05:00 ب.ظ

4 نظر

واسه یکی از شاگردام که دیگه نگه نتیجه کنکورداره افسرده ام میکنه

مطمئنم قبول داری که واسه رتبه سه رقمی باید بیشتر زحمت میکشیدی

واما القصه...

آورده اند که شیطونه داشت بازنشسته میشده و همه ابزارالاتشو حراج میکرد.

و همه رو به نمایش گذاشته بود مث خودپرستی،شهوت، نفرت، خشم، آز،

حسادت، قدرت‌طلبی وبقیه چیزا.

ولی بین اونا یه چیز از همه قدیمی و کهنه ترو باارزش تر بوده براش و شیطونه راضی نبوده اونو ارزون بفروشه.یکی میادو ازش میپرسه حالا این چیه که اینقد دوسش داری و زدی نرخ بالا ؟

شیطونه جواب میده: این ناامیدی و افسردگیه.

بهش میگن حالا چرا این نرخش از همه بالاتره ؟ شیطونه سری تکون میده و میگه این ابزار من بهترین و موثرترین وسیله کارمه هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شن، فقط با این وسیله می‌تونم در قلب آدما رخنه کنم وهر کاری رو به انجام برسونم. اگر فقط موفق شم کسی را به احساس نومیدی،

دلسردی و اندوه وا دارم، می‌تونم با او هر آنچه می‌خوام بکنم.

من این وسیله رو در مورد تمامی آدمابه کار بردم. به همین دلیل این قدرکهنه است.

عارف درایش 16 مرداد 1390 ساعت 04:52 ق.ظ

10 نظر

ایمیلی از یک شاگرد قدیمی

از خاطرات یک مدیر مدرسه

در یک مدرسه دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می کردم و چند سالی بود که مدیر مدرسه شده بودم.
قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.
هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همکاران در دفتر مدرسه، به هم نیامیخته بود.
در همین هنگام، مردی با ظاهری آراسته و سر و وضعی مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:
«با خانم... دبیر کلاس دومی ها کار دارم و می خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هایی بکنم.»
از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت:
«من 'گاو' هستم ! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو، ایشان متوجه می شوند.»
تعجب کردم و موضوع را با خانم دبیر که با نواخته شدن زنگ تفریح، وارد دفتر مدرسه شده بود، درمیان گذاشتم.
یکه خورد و گفت: «ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمی فهمم...»
از او خواستم پیش پدر دانش آموز یاد شده برود و به وی گفتم:
«اصلاً به نظر نمی رسد اختلالی در رفتار این آقا وجود داشته باشد. حتی خیلی هم متشخص به نظر می رسد.»
خانم دبیر با اکراه پذیرفت و نزد پدر دانش آموز که در گوشه ای از دفتر نشسته بود، رفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: «من گاو هستم!»
- خواهش می کنم، ولی...
- شما بنده را به خوبی می شناسید.
من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختری که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید...
دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: «آخه، می دونید...»
- بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق می دهم.
ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان می گذاشتید. قطعاً من هم می توانستم اندکی به شما کمک کنم.
خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم صحبت کردند.
گفت و شنود آنها طولانی، ولی توأم با صمیمیت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد
و با خداحافظی از همه، مدرسه را ترک کرد.
وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم.
در کنار مشخصاتی همچون نشانی و تلفن، روی آن نوشته شده بود:
«دکتر... عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه...»

از نوشته های مرحوم حسین پناهی بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر، مهر مادر، جانشین ندارد
شیر مادر نخورده، مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله، بتمرگ!

عارف درایش 13 مرداد 1390 ساعت 02:42 ق.ظ

7 نظر

برگزاری آزمون ورودی دبیرستان دانشگاه هرمزگان

آزمون ورودی دبیرستان دانشگاه امروز صبح راس ساعت 9 برگزارگردید.

به طور تقریبی 1200 دانش آموز دختر و پسر شرکت کننده داشت که از

بین آن ها 60 پسر و 60 دختر پذیرفته می شوند.

عارف درایش 27 خرداد 1390 ساعت 03:13 ب.ظ

3 نظر

تعداد مستطیل های صفحه شطرنجی

عنوان طرح:

تعداد مستطیل های صفحه شطرنجی

طراح: مرضیه افسا

دبیرستان فرزانگان(تیزهوشان دخترانه)

دریافت فایل PDF طرح

عارف درایش 26 اردیبهشت 1390 ساعت 12:54 ق.ظ

2 نظر

سوالات ریاضی سال سوم راهنمایی برای ورود به دبیرستانهای نمونه دول

سوالات ریاضی سال سوم راهنمایی برای ورود به دبیرستانهای نمونه دولتی

نمونه سوال سال 82	دریافت سوال
نمونه سوال سال 83	دریافت سوال
نمونه سوال سال 84	دریافت سوال
نمونه سوال سال 85	دریافت سوال
نمونه سوال سال 86	دریافت سوال
نمونه سوال سال 87	دریافت سوال